مدیریت تلفن ( مخابرات ) در یزد 1309

ساخت وبلاگ

 


مدیریت تلفن ( مخابرات ) در یزد 1309

شعبه شرکت تلفن یزد هم به جهاتی تابع شعبه شرکت تلفن ملی در کرمان بود و تعداد خطوط آن در سراسر شهر بسیار محدود و مربوط به مراکز حکومتی یا به اصطلاح ادارات دولتی شهر ، چند صاحب صنعت ، بازرگانان بزرگ و اعیان های ثروتمند می شد .
*
یکنفر ظاهرا" بنا به آشنائی و ارادتی که به پدرم و آیت الله العظمی آقا سید یحیی موسوی یزدی ، پدربزرگم ، داشت واسطه شد تا من ، بنا به اضطرار ، از سال 1309 بنام حسابدار در شرکت تلفن یزد مشغول به کار شوم .
امٌا قضیه به این سادگی نبود و مثل اکثر قریب به اتفاق استخدام های آن زمان خشت اوٌل بنا کج نهاده شده بود . حکومت رضا شاه عموما" سعی به استخدام روحانیان خلع لباس شده در ادارات دولتی و شرکت های وابسته داشت تا نه تنها به زعم خود از لشگر دشمن ( روحانیان ) بکاهد ، بلکه احتمالا" بر عمٌال وفادار خود بیفزاید ؛ و از همین رو انواع تبعیض استخدامی علیه من و امثال من روا می داشتند ؛ و حتی رئیس شرکت تلفن یزد ظاهرا" به شوخی امٌا در باطن به جدٌ مرا شیخ جواد صدا می زد تا به این ترتیب به خیال خود مرا سنٌت گرا و عقب مانده معرفی کند ؛ و منٌتی بگذارد که با این وجود مرا استخدام کرده است ! ؛ حال آنکه اکثرا" وقتی نامه ای مفصل مینوشت غلط هائی املائی داشت که من باید آنها را تصحیح و نامه را ویرایش می کردم ، یا وقتی در حساب سیاق در میماند مرا به کمک می طلبید ...
در ابتدای استخدام چند روزی به من کار ندادند تا تشنه و به اصطلاح حریص کار بشوم .؛ و بعد گفته شد که شما البته حسابدار شرکت هستید ؛ ولی چون فعلا" مدت کوتاهی حسابدار سابق سر جایش هست به عنوان معاون ( به یزدی : وردست ) او ، و در عین حال به منظور آشنائی هرچه بیشتر با شیوه ی کارِ مشترک ، کار تحصیلداری را انجام دهید .
مردم آن زمان یزد اصولا" حکومت رضا خانی را یک مرجع قلدر ، غاصب و باجگیر می دانستند که بنا به « زور » حکومت می کند؛ و بنابر این میبایست به هرقیمت و به هر ترفندی از هرگونه پرداختی به وی تا هر زمانی که امکان داشته باشد اجتناب کرد و شرکت تلفن یزد هم که نزد مردم حکومتی پنداشته می شد در آن زمان از این امر مستثنی نبود و مطالبات انبوه معوقه داشت ؛ که حتی حقوق ماهانه چند نفر از اعضائش در گرو وصول این مطالبات قرار گرفته بودند . در آن زمان برای وصول طلب های اداری و بسیار به ندرت طلب های بازاری از مردم شهرهائی چون ت ، ر ، و س که به قلدری و شرخری شهره بودند در یزد استفاده می کردند . امٌا تحصیلدار از ت آمده آن زمان ظاهرا" موفق نشده بود که به زبان خشک قانون به وصول طلب ها بپردازد و به این نتیجه رسیده بودند که اگر نوه آیت الله العظمی به سراغ بدهکاران برود و با زبان خوش گفتگو کند به نتیجه می رسد ؛ و شغل ما نیز حفظ می شود .
بازهم بر اثر اضطرار ، به ناچار تحصیلداری را موقتا" پذیرفتم ، و در قدم اوٌل متوجه شدم که آقای ت ، تحصیلدار قبلی ، وقتی به سراغ تجٌار بزرگ و قدرتمند شهر برای وصول طلب شرکت می رفته است با قول این که تا سه ماه دیگر به آنها مراجعه نکند مثلا" پنج شاهی تا ده شاهی انعام ( همان رشوه ) می گرفته است که بخشی را نیز به رئیس حسابداری ، و وی نیز به رئیس شرکت می پرداخته است حال آنکه با این طلب انباشته تلفنچی ها و کارگران شرکت سه ماه بوده است که از دریافت حقوق محروم بوده اند .
قبل از این که از اعضاء شرکت تلفن یزد در آن زمان نام ببرم سعی می کنم ببینم تلفن داران آن زمان در شهر یزد چه کسانی بودند و در عدم پرداخت چه بهانه ای می آوردند ...  
 

 

خاطرات آقا میرزا جواد آیت اللهی...
ما را در سایت خاطرات آقا میرزا جواد آیت اللهی دنبال می کنید

برچسب : آقا میرزا جواد آیت اللهی , تاریخ اجتماعی یزد , تاریخچه اداره تلفن ( مخابرات ) , خصوصی سازی , نویسنده : میرزا جواد آیت اللهی MIRZAJAVAD AYATOLLAHI agamirzajavad بازدید : 801 تاريخ : چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت: 23:33

لینک دوستان