ریشه فساد در اداره تلفن ( مخابرات ) یزد کنده شد

ساخت وبلاگ
 
ریشه فساد در اداره تلفن یزد
 
اوائل اسفند 1312 یکی از دلال - تاجرهای مشهور ، معتبر ، اسم و رسم دار و آبرومند یزد که اگر نامش را ببرم کسی باور نمی کند پس از ورشکستگی و اضطرار حاضر شده بود که بیاید به جای من تحصیلدار اداره تلفن شود و البته که شاید به همان دلیل ارتباطات گسترده ای که داشت و از خاندانهای بزرگ به هم پیوسته یزد ، و اهل زد و بند ، بود بهتر از من هم از عهده تحصیلداری بر می آمد . من هم که نتوانسته بودم در محیط اداریی که « به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است » و تازه در جاهای دیگر باید از صفر شروع کنی و آزادی اینجا را هم نداری شغل بهتری برای خود بیابم پس از مشورت با پدرم و صمیمی ترین یارشان در آن ایام آقا سید علیمحمد وزیری ، و دوستانم از جمله آقا سید محمد آیت اللهی ( فرزند آقا سید محمد صادق ) افصح زاده ، احمد آقا علیین ، و... با رئیس اداره ، باستانی آشتی کردم که متاسفانه این آشتی بر مراتب گستاخی ها و زیاده خواهی های وی افزود و مرا وادار به نوشتن التزام نامه کرد که نوشتم امٌا گزارش آن را هم به بازرسی که از تهران آمده بود دادم و ضمنا" تلگراف تبریک سال نو 1313 را هم به توصیه همان دوستان و بازرس شرکت برای رئیس کل شرکت در تهران فرستادم
گزارش مفصلی را که قبلا" تهیه دیده بودم ، و حتی الامکان مستند کرده بودم ، همچنان نزد خود داشتم تا پس از جریان التزام نامه که رونوشت آن را برای اداره کل در تهران فرستاده بود آن  را به یکی از بزرگان یزد که به تهران برای دیدار دوتن از وکلای یزد در مجلس شورای ملی می رفت و دستگاههای اجرائی از آنان حساب میبردند و ضمنا" مرا هم می شناختند سپردم . مدیر کل تلفن ایران با ناراحتی بسیار زیاد ( چون گویا رئیس اداره تلفن یزد حسابی سبیل وی را چرب می کرده است ) حاضربه پذیرش و مطالعه گزارش بسیار مفصل من ، و به ناچار ( چون پای نمایندگان یزد به میان کشیده شده بود ) به تغییر رئیس اداره تلفن یزد شده بود و این رئیس با مختصر پولی که به عنوان پیش قسط به کسبه پرداخت با کمال وقاحت تمام اجناس خریداری شده را با کامیون اداره پست و تلگراف و تلفن به تهران برد و بعدا" شنیدیم که در آنجا پست مهمی هم به وی داده اند ...
از طرفی شنیدم که نمایندگان یزد گفته بودند که ریشه فساد تلفن در یزد کنده شد ، وهیچکس درستکارتر و لایق تر از میرزا جواد برای ریاست اداره تلفن یزد نیست ؛ که برخی گفته بودند وی هنوز جوان و در اینگونه امور کم تجربه است ؛ بهتر است فعلا" به معاونت اداره برسد تا بعد ببینیم چه می شود ، و ...
از طرف دیگر رئیسِ از هرجهت فاسد موقع ترک یزد پیغام داده بود که مطمئن باش هرکس که به جای من بیاید از ما است و در اسرع وقت تو را از اداره تلفن اخراج می کند ! ، تقصیر من بود که به یک روحانیِ در هفت پشت روحانیزاده اعتماد کردم ! ، و جالب اینکه یکی از تجار معتبر یزد که از طرف وی این پیام را به من داد پیشنهاد کرد که یک هدیه سرراهی به رئیس سابق بدهم تا زهرش شکسته شود و باندشان از آن به بعد نان مرا آجر نکنند !. مشترکان تلفن هم به جای این که مبارزه من را تقدیس و تحسین کنند تقریبا" همه شان نصیحت می کردند که با اینها در نیفت ! ؛ حسابی به ضررت تمام می شود . 
 

 

خاطرات آقا میرزا جواد آیت اللهی...
ما را در سایت خاطرات آقا میرزا جواد آیت اللهی دنبال می کنید

برچسب : آقا میرزا جواد آیت اللهی , آقا سید علیمحمد وزیری , آقا سید محمد آیت اللهی , احمد آقا علیین , افصح زاده, نویسنده : میرزا جواد آیت اللهی MIRZAJAVAD AYATOLLAHI agamirzajavad بازدید : 869 تاريخ : سه شنبه 8 بهمن 1392 ساعت: 16:08

لینک دوستان