وقتی فساد اداری دوره رضا خان اوج گرفت ...
من نمی دانم موضوع نامزدی من برای ریاست اداره تلفن قم (1) تا چه حد حقیقت داشت ؛ امٌا این را می دانم که در سال 1313 نه تنها از سوی من و به دلیل مماشات ، بلکه به خصوص بنا به دیدگاه جدید شرکت تلفن نسبت به مدیریت مخابرات در یزد و از جمله جایگاه من نزد مردم و در اداره ، خیلی خیلی متفاوت شده بود . معلوم شد که کامکار را برای فرونشاندن افتضاح رئیس قبلی و نارضایتی شدید مردم یزد نسبت به مخابرات ، به یزد فرستاده اند ؛ ایشان مردی بسیار موجه تر از رئیس قبلی است ؛ حرمتی بسیار بیشتر از سابق برای من قائل می شدند ؛ وحتی گفته می شد که رئیس خواسته است که به عنوان یکی از معاونان ( ریاست حسابداری یا ریاست دفتر ) به من ابلاغ بدهد و مورد موافقت مرکز ، یعنی شرکت کل تلفن هم قرار گرفته است ؛ امٌا حمایت فرماندار و رئیس پست و تلگراف که حالا تلفن را هم تابع آن ساخته بودند از رؤسای کنونی آن دوقسمت مانع می شده است .
از طرفی اگر من آیت اللهی ، شیخ سابقا" ملبس ، و روحانی زاده (2) به دنبال تحصیل مطالبات نبودم ، آنان حصول نمی شدند ؛ و از طرفی فشار دوستانم که در یزد رئیس اداره و نظایر آن و به طورکلی صاحب نفوذ بودند ، و افکار عمومی بر رئیس اداره وارد آمده بود که :
آیا صداقت و سلامت باید پایبند و سبب درجا زدن یک کارمند باشد ؟! ؛ چرا به میرزا جواد پست های بالاتری که استحقاقش را دارد (3) نمی دهید ؟ .
بالاخره رئیس تحت این فشار دوجانبه و با اطلاع کامل از نظر مردم یزد نسبت به اداره تلفن ، برخوردهای خان مامور تحصیل به جای من با مردم ، جایگاه روحانیان و روحانیزادگان در اموراداری آن دوره ی انتقالی ، ابلاغی به شرح زیر به من داد :
شرکت ... بتاریخ 6 مردادماه / 1313 شمسی
اداره تلفن یزد و توابع ضمیمه ............. نمره 302
آقای آقا میرزا جواد آیت اللهی کمکی محاسبات اداره محترمه تلفن یزد و مضافات
تعقیب 238 لزوما" اشعار میدارد - چون آقا شیخعلی اعرافی بسمت تحصیلداری اداره تلفن یزد و مضافات منصوب گردیده اند لهذا لازم است کلیه قبوض ابوابجمعی خود را تحویل مشارالیه داده و صورت آن را در سه نسخه تنظیم یک نسخه آنرا ضمسمه راپرتِ خاتمه عمل و تسلیم این اداره نموده و دونسخه دیگر را نزد خودتان و آقا شیخعلی اعرافی حقظ نمائید : - مدیر اداره تلفن یزد و مضافات . علی کامکار . مُهر اداره (4)
این نامه نشان می داد که مسئله سوء استفاده بعضی در مجرای حصول عایدات تا به رئیس اداره با حضور اینجانب در حسابداری حل شده است . واز آن به بعد ضرورتی ندارد که شخصا" هم برای تحصیلات به خارج اداره بروم :
- باید دائما" در محل حسابداری اداره که بیش از یک اتاق و در جوار رئیس حسابداری بود حضور داشته باشم
- وچون کار دیگری ندارم میبایست حتما" در امور حسابداری اداره مشارکتی حقیقی داشته باشم
چیزی که سبب شد حسابدار تمارض کند و به بهانه ی این که کارهای عقب افتاده دارد دفاتر (5) حسابداری را به خانه ببرد و تا یکهفته به اداره نیاید ؛ غافل از اینکه ...
##
علیرضا آیت اللهی :
(1) از زمانی که آیت الله العظمی حائری یزدی ، شاگر سابق آیت الله العظمی آقا سید یحیی موسوی ، در قم مستقر شده بودند استقبال مردم قم از رؤسای یزدی ادارات بسیار بیشتر شده بود ، و توجه به خاندان روحانی یزدی ، به ویژه احفاد آقا سید یحیی هم وجود داشت چنان که عنقریب برادر آقا میرزا جواد بنام آقا میرزا محمد رئیس ثبت اسناد و املاک قم شدند . در آن زمان مردم شهر یزد در همه جا به خوب بودن شهرت داشتند .
(2) در آن زمان گویا روحانی زادگی ، به خصوص در باره کسی که چند پشتش روحانی بوده باشند بسیار بیش از روحانی بودن نزد مردم ارزش داشت ؛ و این موضوع در زمان نقل این خاطرات ( 1347 ) همچنان تا حدود زیادی رایج بود ؛ به ویژه خود روحانیان در بین خود اصالت روحانیت را بیشتر به کسانی می دادند که روحانیزاده هم باشند .
(3) وقتی از آقا میرزا جواد پرسیده شد که چرا ریاست قم یا لااقل کاشان را قبول نکردید گفتند ؛ اولا" که در حدٌ یک وعده ی مشروط به استغفار از گناه نکرده بود ، ثانیا" دوستان گفتند که فساد اداری همه ی ایران را فراگرفته است و به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است ، ثالثا" ما نژادا" تعلق خاطر بسیار زیادی به وطنمان و زادگاهمان داریم ، حاج آقا علیرضا شریف یزدی اگر از جوانی در نجف میمانده اند از اعاظم شهیر آن حوزه می شده اند ؛ آقا سید یحیی گویا در شرایطی بوده اند که مرجع تقلید شوند و نجف را رها ساخته اند ؛ اصولا" خود ملٌا اسماعیل عقدائی که بزرگ خاندان آیت اللهی یزد است اگر در نجف اشرف میمانده است شاید به عنوان اعلم روزگار خود شناخته می شده است .
(4) روحانیان روحانیزاده ی میبد نیز در مبارزه با ظلم و ستم و فساد و دزدی و ارتشاء ید طولائی داشته اند .
(5) گفته می شد که تا به آن روز دو دفتر حسابداری داشته است ؛ یکی دفتری حقیقی و دیگری دفتری مجعول و به اصطلاح ساختگی که دفتری ننوشته را هم با خود به منزل برده بود و پس از یکهفته با دفتر جدید به اداره وارد شد ! .
خاطرات آقا میرزا جواد آیت اللهی...
ما را در سایت خاطرات آقا میرزا جواد آیت اللهی دنبال می کنید
برچسب : آقا میرزا جواد آیت اللهی , تاریح شهر یزد , تلفن ( مخابرات ) در یزد , نویسنده : میرزا جواد آیت اللهی MIRZAJAVAD AYATOLLAHI agamirzajavad بازدید : 1074 تاريخ : سه شنبه 15 بهمن 1392 ساعت: 23:44