قیام مشروطیت به معنی خفقان نسبی مشروعیت بود

ساخت وبلاگ

 

 قیام مشروطیت : خفقان مشروعیت

علیرضا آیت اللهی :

قاعدتا" در هر شورش ، قیام ، جنبش و انقلابی ، گروهی كه غالبا" هم گناهكارند بركنار می شوند ؛ امٌا گروهی هم قربانی می شوند ؛ و آنهم نه به تعدادی اندك ! و آنهم نه از بین عوام بی سواد ! . بلكه گروه مورد نظر ما اتفاقا" گروهی از نخبگان « صادق » جامعه هستند كه بیش از هرچیز در گرداب قدرت طلبی فرد یا گروهی سیٌاس و غاصب و حدٌ اقل نا لایق گرفتار و قربانی می شوند .
در جریان كودتای سوم اسفند 1299 ، بسیاری از نخبگان صادق كشور قربانی شده اند ؛ سهل است به نظر من جوامعی بزرگ چون یزد و كرمان و كاشان نیز قربانی شده اند . می فرمائید چطور ؟ عرض خواهم كرد . من خاطرات پدرم را می نویسم و قربانی شدن وی را ، پدرش را ، خانواده اش را ، محلٌه اش را ، شهرش را .... و تو خود حدیث مفصٌل بخوان از این مجمل .؛ اگر حوصله اش را داری ! اگر میخواهی بدانی ! .
حوزه علمیه یزد در آستانه 1300ش
چه من بنویسم و چه ننویسم ، تاریخ از تفرقه ای كه ضمن مشروطیت و پس از مشروطیت بین روحانیان یزد ، به خصوص اعاظم آنان ، به وجود آورده است ، نوشته است و خواهد نوشت . بی گمان نیروئی خارجی در جریان مشروطیت دخالت كرده است .؛ و بازهم بیگمان این جنبش را ، از جمله از هندوستان ، و توسط به اصطلاح پارسیان و شركت جهانیان و امثال آن رهبری می كرده است : نطفه ای در یزد ؛ پولی كه از یزد و به خصوص از تجارتخانه ای چه بخواهیم چه نخواهیم وابسته به استعمار و استثمار مصروف جنبش و به اصطلاح قیام مشروطیت می شده است . قدرت مالی آن تجارتخانه و حامیش ، قدرت تكنولوژیكی و به خصوص تبلیغاتی آنان به حدٌی بوده است كه حتی بعضی از اعاظم روحانیت را نیز به انعطاف ؟! كشیده است ...مگر آیت الله آقا سید یحیی موسوی ، اعلم بلد یزد در آن زمان ، را كه در عین قبول مدر نیته لازم ، گرایشی مذهبی – ملٌی خدشه نا پذیر داشته است ؛ و مشكوك به كل جریان مشروطیت ...
طبیعتا" این گرایش نمی توانسته است خط مشی شاگردان و به خصوص خویشان نزدیك ایشان ، و از آنجمله داماد بزرگشان حاج میرزا علی شریف ، و بعدها ، نوه شان میرزا جواد آیت اللهی را تعیین نكند . حال به جای تحسینی كه میبایست به روحانیان آن روز یزد ، چون مدرسی ها ، علومی ها و... بكنم فقط به تاریخ شفاهی و چیزی می پردازم كه در دسترس دیگران نیست ، امٌا می تواند باشد ...
دوران طلبگی میرزا جواد آیت اللهی
قریب به سال 1300 ش میرزا جواد به عنوان طلبه در مدرسه بزرگ خان كه مركز حوزه علمیه یزد و تحت زعامت علمی پدر بزرگشان آیت الله آقا سید یحیی بوده است به طلبگی اشتغال داشته اند .مدرسه به غیر از دو آیت الله مزبور تحت زعامت آیت الله سید احمد مدرس ، حجت الاسلام و المسلمین آقا سید محمد آیت اللهی و حجت الاسلام و المسلمین حاج میرزا علی آیت اللهی ، دونفر اخیر به ترتیب دائی و پدرشان ؛ بوده است .
آقا میرزا جواد علاوه بر نامبردگان از دروس آیت الله شیخ عبدالرسول ساباطی ، آقا میر سید علی مدرسی لب خندقی ؟ ، آیت الله آقا شیخ جلال الدین آیت اللهی و حتی حجت الاسلام آقا سید علیرضا مدرسی ، كه سن كم تری نسبت به آقا میرزا جواد داشته اند ، بهره مند شده اند .
امٌا حوزه آرامش نداشته است و، دروس در شرایط نامناسب و نا امن برقرار نبوده اند( و می بینیم كه تقریبا" از طلبه های آن دوره هیچ روحانی نامداری از یزد بر نخاسته است ) كه یكی از دلایل این امر مخالفت های تهران با قدرت روحانی بزرگ یزد آیت الله آقا سید یحیی بوده است : واقعیت امر این است كه ایشان دوست و نماینده آیت الله العظمی آقا سیدكاظم طباطبائی یزدی( مخالف بزرگ مشروطیت جعلی ) بوده اند كه با فوت این مرجع بزرگ تقلید شیعیان در 1297 شمسی ، حوزه خود در یزد را در حال تضعیف می بینند . كودتای 1299 و بر روی كار آمدن سید ضیاء الدین طباطبائی كه خود روحانی زاده ، اما در واقع و به شدت مخالف رشد و نضج روحانیان بوده است بر این تضعیف افزوده است ؛ حتی اگر تعلق خاطر وی به سلطان العلماء حقیقت نداشته باشد . تشكیل حوزه علمیه قم توسط شاگرد سابق آیت الله آقا سید یحیی ، یعنی آیت الله العظمی شیخ عبدالكریم یزدی در حوالی سال 1300 ، و امكانات بسیار مناسب تر تحصیلی آن و مهاجرت برخی از اساتید مدرسه خان بزرگ چون آیت الله پیشوائی به آنجا مزید بر علل قبلی شده حوزه یزد را كه هنوز یكی از سه حوزه علمیه بزرگ ایران بوده است تا حدودی نزول داده است.
میرزا جواد در شرایطی كه نقل شد یكی از طلبگانی بوده است كه به توصیه اساتید خود و محض روز مبادا به آموزش شغل دیگری نیز پرداخته ابتدا صحافی کتب دینی و آنگاه عطاری را كه در آن روزگاران در سطح دارو سازی و پزشكی امروز بوده است فراگرفته است ؛ به خصوص كه تقریبا" تمام شرایط عدم اطمینان و عدم امنیت شغلی روحانیان در آن زمان جمع بوده است .
در 1301 رضاخان تا حدودی مورد حمایت اقلیتی از علماء یزد ( به قولی کتک خوردگان دوره ی قاجار و ابناء و اخفادشان ) بوده است ؛ حتی موقعی كه یزدی ها « جمهوری ساختگی بدتر از سلطنت حقیقی » وی را رد می كرده اند به دلیل حمایت های زبانیش از اسلام و سفرش به نجف و كربلا در سال 1303 به منظور زیارت ؛ در مقابل وی قرار نداشته اند ؛ تا این كه لایحه خدمت نظام اجباری را به مجلس می دهد  . در این برهه با انتخاب دونفر از دوستان سید حسن مدرس در كابینه خود نظر وی را جلب كرده قانون خدمت اجباری را از مجلس شورای ملی می گذراند ؛ اما قانونی كه مورد قبول اكثریت قریب به اتفاق روحانیان یزد نبوده است . تغییر تقویم رسمی كشور از هجری قمری به هجری شمسی تا حدودی بر این مخالفت می افزاید . عدم تشكیل دادگاه استیناف در یزد ،  و دادگستری یزد دارای حوزه علمیه بزرگ و روحانی تر را  تابع دادگاه استیناف كرمان ساختن که برای روحانیان یزد یک فاجعه عظمی بوده است ، نیز بر نارضایتی و عدم اطمینان یزدی ها به رضاخان می افزاید و در این برهه كنار كشیدن سید ابوالحسن حایریزاده از نمایندگی مجلس و اشتغالش در دادگستری هم چیزی را به نفع یزد عوض نمی كند ...
بلاتكلیفی هائی در كل كشور دامن فرد فرد ملٍت آن را نیز گرفته است . درست است كه رضاخان اولین اصل حكومت خود را « اجرای عملی شرع مبین اسلام » قرار داده بود اما سؤال این بود كه بنا به كدام فتوای كدام اعلم و به خصوص كدام مجریانی روحانی ؟
حال میرزا جواد در آستانه بیست سالگی نه تنها از آینده روحانیت بلكه از نوعی خدمت اجباری و ..در آن سال قحطی 1304  بیمناك بوده هنوز در حال تجرٌد قرار داشته است .
سالهای طلبگی در 1305 و نیمه اول 1306 نیز در همین بلاتكلیفی میگذرد
سال 1306 و ارتحال آقا سید یحیی برای یزد یک فاجعه بوده است ؛ و در واقع خاتمه ای بر حوزه علمیه بزرگ و قدرتمند یزد . ...
 
خاطرات آقا میرزا جواد آیت اللهی...
ما را در سایت خاطرات آقا میرزا جواد آیت اللهی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : میرزا جواد آیت اللهی MIRZAJAVAD AYATOLLAHI agamirzajavad بازدید : 816 تاريخ : چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت: 1:33

لینک دوستان